شماره ی دوازده

اطاق شماره ی دوازده

پایان

اخرین قسمت شهر قصه رو گوش کردم ، قسمت اخرش حرف زیاد داشت دوست داشتم چند تیکه شو اینجا بذارم تا هم برام بمونه و هم شاید ۲ نفر یا یک نفری گوش کردن 

اما واقعا به اینجاش که رسیدم انگار خالی شدم 


برچسب‌ها: شهر_قصه
+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و چهارم اسفند ۱۳۹۹ساعت 0:15  توسط شَلَمبات زده  | 

:))))

حرفای خره توی قسمت دوم شهر قصه بدجوررر سوس ماستی بود =) 

[حالا از ما که گذشت ؛ بعد از این اگه شبی نصفه شبی به کَسونی مثل ما قلندر و مست و خراب بر خوردی اون چشما رو هم بذار یا لائقلا دیگه این ریختی بهش نگاه نکن . اخه من قربونت برم اگه هر نگاه بخدا اینجوری اتیش بزنه تا الان باید تموم دنیا سوخته باشه... ]

 

پارس تولز ابزار وب


برچسب‌ها: شهر_قصه
+ نوشته شده در  جمعه بیست و دوم اسفند ۱۳۹۹ساعت 19:42  توسط شَلَمبات زده  | 

جُن جَن جِن ، جن جن ؟ جن اومده جن

گوش کردم شهر قصه رو قسمت اولش ۲۰ دقیقه بیشتر نبود  و واقعا تلخ بود ، اینکه از ۵۰ سال پیش هیچی تو مملکت تغییر نکرده و فقط روز به روز بدتر شده عجیبه 

پ.ن : عاشق خاله سوسکه شدم که با مینی ژوپ (دامن کوتاه ) توی سطح شهر دلبری میکنه :)))

پ.ن ۲ : اخوند شهر که روباهه موقع درس دادن قران وقتی خاله سوسکه جواب سوالش رو میده حالی به هولی میشه و بقیه حروف تنوین دار رو با صدای شل و ریتم و بشکن می خونه ، کاملا منطقیه که چرا بعد از انقلاب ممنوعش کردن =)))


برچسب‌ها: شهر_قصه
+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و یکم اسفند ۱۳۹۹ساعت 20:17  توسط شَلَمبات زده  |