شماره ی دوازده

اطاق شماره ی دوازده

یادگاری :/

گفتم یه چند بخشش رو  همینجور شانسی  عکس بگیرم و تیکه تیکه  اینجا بذارم و یه چند بندی از اخراش گرفتم که داستان رو لو نده و راجب داستان نباشه (شرمنده اگه کج و کنجوله :/  )

کتاب بوف کور  : 

 

.......

 

........ 

 

 

..........


برچسب‌ها: کتابخونه, بوف_کور
+ نوشته شده در  دوشنبه دوم فروردین ۱۴۰۰ساعت 21:51  توسط شَلَمبات زده  | 

بوف کور

دیدین وقتی اب رو توی هر ظرفی می ریزین بدون اینکه ماهیت خود اب تغییر کنه شکل اون ظرف میشه ؟ کتاب بوف کور هم همینه هر کسی با هر افکاری این کتاب رو بخونه برداشت خودش رو ازش میکنه و یه جورایی این کتاب تبدیل میشه به یه ایینه که میتونی  توش افکار خودت رو ببینی ،  وقتی داستان رو می خونی می فهمی که نویسنده هدفش چیزی بیشتر از تعریف کردن یک داستان بوده و دنبال این می گردی که هر کدوم از ادم های داستان نماد چه چیزی هستن و به تعداد ادم هایی که این کتاب رو خوندن نظر های مختلف وجود داره .

در اصل درسته که کلماتی که ما توی این کتاب می خونیم یکسانه ، اما برداشتمون ازین کلمات و تصورمون از داستان اونقدری فرق داره که انگار هر کس یک داستان مجزا خونده و فکر می کنم  این موضوع باعث میشه که این کتاب یکی از معروف ترین رمان های فارسی باشه . 


برچسب‌ها: کتابخونه, بوف_کور
+ نوشته شده در  دوشنبه دوم فروردین ۱۴۰۰ساعت 13:13  توسط شَلَمبات زده  |